هرچی فکر نمیکنم یادم نمیاد پارسال چه فکری کردم که تصمیم گرفتم دو تا پیراهن رو با دست بدوزم. یکیش چند روز پیش بالاخره تموم شد و اونیکی هم به پایان نزدیکه. ولی تازه اولشه، چون به خاطر پارچهی نخی و دوخت ظریفش مجبورم هر بار با دست بشورمشون - نه اینکه همهی بقیه رو میاندازم توی ماشین رختشویی، ولی اینکه چند تا لباس یا وسیله هستند که باید بهشون توجه جدا اختصاص بدم روی اعصابمه. از هر چیزی که نازکنارنجی باشه حرصم میگیره -هرچند خودم نازکنارنجیترینم- و اینکه نمیتونم اونطور که باید بهشون برسم باعث میشه احساس ناکافی بودن کنم. مواد شوینده کم نزدم؟ نکنه زیاد زدم و خردههاش بچسبه به پارچه؟ چطور روی طناب رخت گیره بزنم که نخکش نشه؟ باید آویزهای جدید بخرم چون اگه توی کشو تاشون کنم جا میاندازه. مشکل اینجاست که این فراری بودنم از نگهداری از وسایل با علاقهام به داشتن چیزهای زیبا و منحصر به فرد در تضاده و از اونطرف دلم هم نمیاد این وظایف طاقتفرسای روزمره رو به شخص دیگهای
بسپرم. کاش دانشمندانی که سرگرم ساخت روباتهای خانهدار و بشوروبساب هستند این دغدغههای من رو هم در نظر بگیرند. 4. اینم نداریم....
ما را در سایت 4. اینم نداریم. دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : thearies بازدید : 74 تاريخ : يکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت: 15:29